• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

خاطرات زنان رزمنده

12 بهمن 1391 توسط شمیم معرفت

مادری که سه فرزند داشت، یک پسر و دخترش مجروح شده بودند و پسر دیگرش شهید. چه شهیدی! نه دست داشت نه سر. شب وقتی خبر آوردیم که پسرش شهید شده، دستانش را به علامت شکر به طرف آسمان بلند کرد و گفت: یا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، حالا رویم می شود به تو بگویم یا فاطمه زهرا سلام الله علیها. او همان شبانه اصرار داشت پسر شهیدش را ببیند و بالاخره هم موفق شد. صبح زود هم به سراغ ما آمد که مرا به سردخانه ببرید. در سردخانه هرچه التماس کردیم که بگذار ما عطر بزنیم و کفن کنیم، قبول نکرد. با آرامشی خاص تمام پیکر فرزندش را عطر و گلاب زد. پیکری که دست راست و سر نداشت. آن را با دقت داخل پارچه ای پیچید و رویش هم نایلون کشید. موقع جابجا کردن هم به هیچ کس اجازه نداد جنازه را بلند کند. تحملش برای ما مشکل بود، اما او حتی یک قطره اشک هم نریخت. می گفت می خوام اولین مادری باشم که بی صدا و بدون ناله و اشک پشت تابوت بچه اش راه می رود، بچه ای که هجده سال و یک ماه بیشتر ندارد.

خانم بدیعی هم پانزده سال داشت. تنها چهل روز از ازدواجش می گذشت. وقتی جنازه شوهرش را آوردند، خودش او را کفن کرد. با دستان خودش با دست هایی که هر کسی آن ها را ندارد و یا حتی توان دیدن آن ها را.

راوی: خواهر رزمنده کبری نقدی زاده از مدافعین خرمشهر

 2 نظر

خاطرات زنان رزمنده خرمشهری

06 بهمن 1391 توسط شمیم معرفت

((شهدا را درون نایلون با لباس خودشان دفن می کردیم، چرا که آبی برای غسل و پارچه ای برای کفن نداشتیم. پس از دفن، تیمم می کردیم و بالای سرشان نماز می خواندیم. بچه ها غریبانه شهید می شدند و اکثرشان گمنام می ماندند)).
مادر شهیدان شهناز، محسن و حسین حاجی شاه که خود از مدافعان خرمشهر در روزهای آغاز تجاوز بود، پس از این که دخترش شهناز حاجی شاه با همرزم دیگرش شهناز محمدی در آخرین روزهای مهر 59 در خیابان چهل متری خرمشهر در نبرد با متجاوزان عراقی به شهادت رسید، برای این که جسد دخترش به دست مزدوران دشمن نیفتد، خود، او را دفن کرد، او خاطرات خود از آن صحنه های فراموش نشدنی را اینچنین تعریف می کند: (( من از ترس این که جنازه ی دخترم به دست دشمن بیفتد، خودم برای او قبر کندم و او را درون قبر گذاشتم. سپس داخل قبر شدم و کفن را از رویش کناری زدم، او را بوسیدم و بعد خاک ها را به روی تازه گلم ریختم)).
روایت از خانم بهجت صالح پور

 1 نظر

خاطرات زنان رزمنده

25 دی 1391 توسط شمیم معرفت

“مدت ها کارمان درست کردن تابوت برای عزیزان خودمان بود؛ در جوار پیکرهای خون آلود و قطعه قطعه شده… کاری دردناک و خارج از تحمل”

“… یک روز عصر با یکی از خواهران به قبرستان رفتیم. آن جا پر از جنازه بود و برخلاف روزهای اول کسی نبود آن ها خاک کند. جنازه ها به قدری زیاد بود که همانطور مانده بود و کسی هم نبود هویتشان را مشخص کند. از آن هایی که امکان داشت عکس می گرفتند و دفن می کردند. به علت نزدیکی به پادگان دژ، قبرستان مدام زیر آتش بود. از طرف دیگر سگ ها هم به قبرستان هجوم آورده بودند. به همین خاطر دو نفر از خواهران مجبور بودند شب ها در قبرستان نگهبانی داده، سگ ها را از نزدیک شدن به جنازه ها دور کنند".

“زهره حسینی در هفته ی اول جنگ پدر شهیدش را با دست خودش دفن می کند و روز یازدهم مهر هم بدن قطعه قطعه شده ی برادرش علی را، که در مدرسه دریابد رسایی به شهادت رسید. خداوند به زهره حسینی و خواهرش چنان تحملی داده بود که کارشان در گلزار شهدا دفن شهیدان و نگهبانی جنازه ها شده بود". (به نقل از سکینه حورسی)

 2 نظر

روحیه و استقامت در برابرناملایمات

24 دی 1391 توسط شمیم معرفت

زنان ما به قول امام راحل، در انقلاب و جنگ تحول بسیاری یافتند. آنان در کوره ی انقلاب و جنگ آب دیده شدند و صبر و تحملی فوق باور و افسانه ای یافتند، که اگر خود نمی دیدیم و یا تصاویر متحرک و مستند افعال و اعمال آنان ثبت و ضبط نمی شد، شاید قبول حماسه سازی های آنان برای ما و آیندگان، باورکردنی نمی بود. اما حالا ما باور نموده ایم که زن مسلمان و مومن ایرانی چون کوه در برابر ناملایمات استوار است و مصداق آن حدیث شریف است که: المومن کالجبل الراسخ و لا یحرکه ریاح الحوادث- مومن چون کوه محکم و استوار است و تندبادهای حوادث او را حرکت نمی دهد.

ما این امر را وقتی باور کردیم که دیدیم نوعروسی (خانم ربیعی) شوهر جوان شهیدش را با دستان خود دفن می کند و مادری (مادر شهناز حاجی شاه) دختر شهیدش را پس از کفن، خود در گور می گذارد. ما این واقعیت را وقتی فهمیدیم که دیدیم مادر شهیدی (مادر شهید محمد محمدنژاد) خود پسرش را غسل می دهد و با او می گوید: ” پسرم، با این که می دانم شهید غسل و کفن ندارد، خود غسلت می دهم و کفنت می پوشم تا آمریکا بداند که ما از شهادت ترسی نداریم…”

(منبع: کتاب سیاه و سفید (زنان در جنگ) نوشته ی محمد حسین منصف).

 1 نظر

نوشته های اخیر

  • جمال یا کمال؟؟؟؟؟؟؟؟
  • قسمتی از وصیت نامه شهید قربانعلی هادی
  • قسمتی از وصیت نامه شهید قربانعلی هادی
  • تاکید امام عسکری برای دوری از کج اندیشان اعتقادی
  • شهادت امام حسن عسکری علیه السلام تسلیت باد
  • پرسش های اساسی
  • سبک زندگی پیامبر(صلی الله علیه و آله) به روایت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
  • سبک زندگی امام رضا علیه السلام
  • نهم دی
  • حماسه ی عظیم نه دی تجلی بصیرت، همت و ولایت مداری امت حزب الله ایران
  • توصیه عجیب آقامجتبی به پزشک معالجش
  • جايگاه اربعين حسيني از ديدگاه مقام معظم رهبري
  • آیت الله مقتدایی در گفت وگو با شفقنا: همکاری و هماهنگی میان حوزه و دانشگاه لازمه رسیدن به اهداف والا است.
  • برای معرفت به ائمه(علیهم السلام) چه مسیری را باید طی کرد؟ پاسخ آیت الله مرتضی تهرانی
  • خداوند از امام حسین (علیه السلام) چگونه قدردانی می کند؟
  • دفاع سرسختانه شاهزاده خانم کویتی از مکتب حقه تشیع
  • شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها تسلیت باد
  • شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها تسلیت باد
  • انرژی هسته ای حق مسلم ماست...
  • مرگ بر آمریکا، یک شعار نیست؛ یک عقیده است...
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

علمدار عشق

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس