خاطرات زنان رزمنده خرمشهری
((شهدا را درون نایلون با لباس خودشان دفن می کردیم، چرا که آبی برای غسل و پارچه ای برای کفن نداشتیم. پس از دفن، تیمم می کردیم و بالای سرشان نماز می خواندیم. بچه ها غریبانه شهید می شدند و اکثرشان گمنام می ماندند)).
مادر شهیدان شهناز، محسن و حسین حاجی شاه که خود از مدافعان خرمشهر در روزهای آغاز تجاوز بود، پس از این که دخترش شهناز حاجی شاه با همرزم دیگرش شهناز محمدی در آخرین روزهای مهر 59 در خیابان چهل متری خرمشهر در نبرد با متجاوزان عراقی به شهادت رسید، برای این که جسد دخترش به دست مزدوران دشمن نیفتد، خود، او را دفن کرد، او خاطرات خود از آن صحنه های فراموش نشدنی را اینچنین تعریف می کند: (( من از ترس این که جنازه ی دخترم به دست دشمن بیفتد، خودم برای او قبر کندم و او را درون قبر گذاشتم. سپس داخل قبر شدم و کفن را از رویش کناری زدم، او را بوسیدم و بعد خاک ها را به روی تازه گلم ریختم)).
روایت از خانم بهجت صالح پور