احکام بانوان
سوال: آیا رقص زن برای شوهرش یا مرد برای همسرش حرام است؟
پاسخ: اگر رقص زن برای شوهرش یا بر عکس، همراه ارتکاب حرامی نباشد، اشکال ندارد.
(منبع: اجوبه الاستفتائات مقام معظم هبری الامام خامنه ای)
سوال: آیا رقص زن برای شوهرش یا مرد برای همسرش حرام است؟
پاسخ: اگر رقص زن برای شوهرش یا بر عکس، همراه ارتکاب حرامی نباشد، اشکال ندارد.
(منبع: اجوبه الاستفتائات مقام معظم هبری الامام خامنه ای)
سوال: جوانی با زنی از شهر دیگر ازدواج نموده است، هنگام که این زن به خانه پدرش می رود، نمازش قصر است یا تمام؟
پاسخ: تا زمانی که از وطن اصلی خود اعراض نکرده، نمازش در آن جا تمام است.
(منبع: اجوبه الاستفتائات بانوان مطابق با فتاوای حضرت آیت الله الامام خامنه ای)
“مدت ها کارمان درست کردن تابوت برای عزیزان خودمان بود؛ در جوار پیکرهای خون آلود و قطعه قطعه شده… کاری دردناک و خارج از تحمل”
“… یک روز عصر با یکی از خواهران به قبرستان رفتیم. آن جا پر از جنازه بود و برخلاف روزهای اول کسی نبود آن ها خاک کند. جنازه ها به قدری زیاد بود که همانطور مانده بود و کسی هم نبود هویتشان را مشخص کند. از آن هایی که امکان داشت عکس می گرفتند و دفن می کردند. به علت نزدیکی به پادگان دژ، قبرستان مدام زیر آتش بود. از طرف دیگر سگ ها هم به قبرستان هجوم آورده بودند. به همین خاطر دو نفر از خواهران مجبور بودند شب ها در قبرستان نگهبانی داده، سگ ها را از نزدیک شدن به جنازه ها دور کنند".
“زهره حسینی در هفته ی اول جنگ پدر شهیدش را با دست خودش دفن می کند و روز یازدهم مهر هم بدن قطعه قطعه شده ی برادرش علی را، که در مدرسه دریابد رسایی به شهادت رسید. خداوند به زهره حسینی و خواهرش چنان تحملی داده بود که کارشان در گلزار شهدا دفن شهیدان و نگهبانی جنازه ها شده بود". (به نقل از سکینه حورسی)
زنان ما به قول امام راحل، در انقلاب و جنگ تحول بسیاری یافتند. آنان در کوره ی انقلاب و جنگ آب دیده شدند و صبر و تحملی فوق باور و افسانه ای یافتند، که اگر خود نمی دیدیم و یا تصاویر متحرک و مستند افعال و اعمال آنان ثبت و ضبط نمی شد، شاید قبول حماسه سازی های آنان برای ما و آیندگان، باورکردنی نمی بود. اما حالا ما باور نموده ایم که زن مسلمان و مومن ایرانی چون کوه در برابر ناملایمات استوار است و مصداق آن حدیث شریف است که: المومن کالجبل الراسخ و لا یحرکه ریاح الحوادث- مومن چون کوه محکم و استوار است و تندبادهای حوادث او را حرکت نمی دهد.
ما این امر را وقتی باور کردیم که دیدیم نوعروسی (خانم ربیعی) شوهر جوان شهیدش را با دستان خود دفن می کند و مادری (مادر شهناز حاجی شاه) دختر شهیدش را پس از کفن، خود در گور می گذارد. ما این واقعیت را وقتی فهمیدیم که دیدیم مادر شهیدی (مادر شهید محمد محمدنژاد) خود پسرش را غسل می دهد و با او می گوید: ” پسرم، با این که می دانم شهید غسل و کفن ندارد، خود غسلت می دهم و کفنت می پوشم تا آمریکا بداند که ما از شهادت ترسی نداریم…”
(منبع: کتاب سیاه و سفید (زنان در جنگ) نوشته ی محمد حسین منصف).
آموختم که خدا عشق است و عشق تنها خداست، آموختم که وقتی ناامید می شوم، خدا با تمام عظمتش عاشقانه انتظار می کشد تا دوباره به رحمتش امیدوار شوم، آموختم اگر تا کنون به آن چه خواستم نرسیدم خدا برایم بهترینش را در نظر گرفته، آموختم که زندگی سخت است ولی من با عشق خدا از او سخت ترم.