بچه ها این جا مدینه است...
همه ی کسانی که با آقا سید (شهید سید مجتبی علمدار) قبل و بعد از تشرف ایشان به مکه و مدینه معاشرت داشتند، نیک می دانند که پس از تشرف به حج، تحول روحی عظیمی در آقا سید ایجاد شده بود که هیچ کس نمی دانست و گمان نمی کنم الان هم کسی باشد که بداند چرا؟!
نمی دانم آقا سید در مکه و مدینه چه حقایقی دیدند و چه کردند که اینگونه قبول درگاه شدند و از همان دم هم، شعر سفر سرودند.
یکی از دوستان نقل می کرد که سید در عرفات سجده های طولانی داشت. وقتی سر از سجده برمی داشت، می دیدم که خاک های اطراف سجده گاه با اشک های چشمش خیس شده است.
آن هایی که با سید حشر و نشر داشتند، از یاد نمی برند که بعد از بازگشت ایشان از حج، تکیه کلامشان مدینه بود. همواره از مدینه می گفت و می خواند. در همان شب اول بستری شدن، آقا سید گاه گاهی به خواب می رفت، البته بسیار کوتاه، ولی هر بار که می خوابید خودش را در مدینه می دید؛ نمی دانم به سید در مدینه چه حقایقی را نشان دادند که او را بی تاب کرده بود. بارها از ایشان می شنیدم که حرف مدینه را می زدند. مثلا یک بار به خواب رفته بودند، شنیدم که می گفت: ” بچه ها این جا مدینه است". راوی: دکتر محمد یوسف پور