السلام ای ......
السلام ای خاکریز جبهه ها / نام سبز تو عزیز جبهه ها / السلام ای آتش خمپاره ها / السلام ای جسم پاره پاره ها
السلام ای عشق بازان صبور / السلام ای خاک گرم بدر و هور / روی خاک لاله ها پرپر شدند / بچه های کاروان بی سرشدن
نام تو پرشور از نام شهید / سبز شد گام تو با گام شهید / آه این جا خاک تو از یاد رفت / لحظه های پاک تو از یاد رفت
ما که غرق زندگانی بوده ایم / دور از بحر معانی بوده ایم / ما فقط بر سینه و سر می زنیم / کاش روزی تا خدا پر می زدیم
ما کجا آن خاک نورانی کجا / ما کجا آن دشت روحانی کجا / ما کجا و خیمه ی صحرا کجا / ما کجا و گریه شب ها کجا
می شود تا آیمان ها پر کشید / می شودآیا شهادت را خرید؟ / می شود باهر شقایق راز گفت / بال وپر وا کرد و ازپرواز گفت
می شود آیا دوباره مست شد / بار دیگر بی سر و بی دست شد / کاش می شد داغ ها را یاد کرد / نام سرخ لاله را فریاد کرد
ای خدا این خفته را بیدار کن/ لحظه ای از عشق برخوردار کن / عشق بیدار است پس بیدار شو / با شهیدان خدایی یار شو
آن چه می بینید هرگز عشق نیست / حال می گویم برایت عشق چیست / عش یعنی “حاج همت” ، “باکری” / عشق یعنی “رستگار” و “باقری
عشق یعنی “قاسم دهقان” ما / عشق یعنی “مصطفی چمران” ما / عشق یعنی پر زدن با “بردبار” / “مصطفی گلگون” ما شد روی دار
عشق یعنی چون “علمدار” شهید / عشق یعنی مثل “عمار” شهید / عشق یعنی مثل “خوش سیرت” شدن / رهسپار وادی غربت شدن
عشق یعنی مثل “طوقانی” شدن / موج ناآرام و طوفانی شدن