آنروزکه جمال پخش می کردند کجا بودی؟
گفت : در صف کمال
]]>امام حسن عسکری (علیه السلام) در سرزنش صوفیان و صوفی مسلکان، آن چنان برخورد شدیدی می کرد که در ضمن گفتاری که به منزله بیانیه ای برای همه شیعیان در تمام اعصار بود، چنین نوشت: آگاه باشید آنان راهزنان طریق مومنان هستند و مردم را به راه ملحدان و منکران دین فرا می خوانند. هر کسی که با آنها رو به رو شود، باید قطعا از آنها دوری کند و دین و ایمان خود را از گزند آنان حفظ نماید.
]]>شهادت، عشق است
فرزند غایبش را سر سلامت بگویید و باران اشکتان را در بی شکیبی انتظار، بهانه سازید…
شهادت مظلومانه يازدهمين پيشواي شيعيان جهان؛ حضرت امام
حسن عسكری عليه السلام را به پيشگاه فرزند غائبشان؛
امام عصر؛ حضرت مهدي صاحب الزمان عجل الله تعالي
ظهوره و شيعيان آن امام همام تسلیت عرض مي كنيم.
با نگاهی به پاسخ های آن حضرت(علیه السلام) به پرسش های مطرح شده، به خوبی می توان تفسیر درست مفاهیم را به دست آورد. این درحالی است که مردم در بسیاری از موارد، فهم دیگری از حقیقت این اصطلاحات دارند و همین تفسیر غلط موجب می شود تا در زندگی خویش راه نادرستی را بپیمایند. اگر مفاهیمی که امام حسن(علیه السلام) در این پاسخ ها بیان می کند به درستی دانسته شود می توان امید داشت که همان اتمام مکارم اخلاقی تحقق خواهد یافت؛ زیرا گاه، تفسیری که از کمالات اخلاقی و فضایل داده می شود، تفسیری ناتمام است. به عنوان نمونه برخی ها جود را تنها بخشش می دانند، ولی ازنظر امام حسن مجتبی(علیه السلام) جود همان بخشش از دسترنج است. انسان اگر مالی و پولی را به سختی به دست آورد و آن را ببخشد این هنر است، نه اینکه شخص از دسترنج دیگران و از ارث و مانند آن ببخشد. این بخشش هرچند که خوب و کمالی است، ولی تمام کمال جود نیست. ازنظر امام حسن(علیه السلام) فقر، تهیدستی و بینوایی نیست، بلکه فقیر واقعی کسی است که حریص و آزمند است. همچنین شما می توانید با عرضه فهم و برداشتی که از اصطلاحات و مفاهیم یاد شده دارید، بر آنچه امام حسن(علیه السلام) بیان می کند، سبک زندگی خویش را نیز تحلیل کنید؛ زیرا آنچه شما از این واژگان می فهمید در حقیقت درک شما از کمالات انسانی و حد و مرز اندیشه و افکار شماست. با عرضه کردن این واژگان و فهم خود بر مفاهیم و فهم امام(علیه السلام) می توانید، هم سطح فکری و اندیشه ای خویش را بدانید و هم سبک زندگی خود را نقد و ارزیابی کنید.
در میان سخنان حیاتبخش امام حسن علیه السلام توصیفاتی جامع از شخصیت الهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برای ارائه الگوی صحیح از یک انسان کامل وجود دارد که به بهترین وجه ویژگی های اخلاقی و بایستگی های یک انسان نمونه را به تصویر کشیده است. امام حسن مجتبى علیه السلام در حدیثی بسیار آموزنده در باره نحوه تعامل پیامبر (ص) با مردم می فرماید: کانَ رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله فَخْما مُفَخَّما… یَتَـکَلَّمُ بِجَوامِعِ الکَلِمِ فَصْلاً لا فُضولَ فیهِ و لا تَقصیرَ. دمثا، لَیْسَ بِالجافى و لا بِالْمَهینِ تَعظُمُ عِنْدَهُ النِّعْمَةُ و اِنْ دَقَّت لا یَذُمُّ مِنها شَیئا غَیْرَ اَنَّهُ کانَ لا یَذُمُّ ذَواقا و لا یَمدَحُهُ و لا تُغضِبُهُ الدُّنْیا و ما کانَ لَها، فَاِذا تُعوطىَ الحَقّ لَم یَعْرِفهُ اَحَدٌ، و لَم یَقُمْ لِغَضَبِهِ شَى ءٌ حَتّى یَنتَصِرَ لَهُ… ؛
رسول اکرم صلى الله علیه و آله (در نظرها) با شکوه و بزرگوار بودند… سخنانى کوتاه، جامع و بى چون و چرا مى گفتند بدون کم و زیاد، نرم خو و مهربان بودند، در حق کسى ظلم نمى کردند، کسى را خوار نمى شمردند، نعمت را اگر چه کم بود، بزرگ مى دانستند و چیزى از آن را نکوهش نمى کردند، از مزه غذا نه بد مى گفتند و نه تعریف مى کردند، دنیا و آنچه به آن مرتبط است ایشان را خشمگین نمى ساخت و هرگاه حقى ضایع مى شد، احدى را ملاحظه نمى کردند و چیزى باعث رفع خشمشان نمى شد، تا آن که حق را حاکم سازند. (1)
امام حسن علیه السلام همچنین درباره سبک زندگی و شیوه رفتار فردی و نیز برخورد پیامبر (صلی الله علیه و آله) با اطرافیان فرمود: سَأَلتُ خالی هِندَ بنَ أبی هالَةَ التَّمیمِیَّ ـ وکانَ وَصّافًا ـ عَن حِلیَةِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله : صِف لی مَنطِقَهُ . قالَ : کانَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله مُتَواصِلَ الأَحزانِ ، دائِمَ الفِکرَةِ ، لَیسَت لَهُ راحَةٌ ، لا یَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ ، طَویلَ السَّکتَةِ ، یَفتَتِحُ الکَلامَ ویَختِمُهُ بِأَشداقِهِ ، ویَتَکَلَّمُ بِجَوامِعِ الکَلِمِ ، فَصلٌ لا فُضولٌ ولا تَقصیرٌ ، دَمِثٌ لَیسَ بِالجافی ولاَ المَهینِ ، یُعَظِّمُ النِّعمَةَ وإن دَقَّت ، لا یَذُمُّ مِنها شَیئًا ، لا یَذُمُّ ذَواقًا ولایَمدَحُهُ ، لا یَقومُ لِغَضَبِهِ إذا تَعَرَّضَ الحَقَّ شَیءٌ حَتّى یَنتَصِرَ لَهُ ، لا یَغضَبُ لِنَفسِهِ ولا یَنتَصِرُ لَها . إذا أشارَ أشارَ بِکَفِّه کُلِّها ، وإذا تَعَجَّبَ قَلَبَها، وإذا تَحَدَّثَ اتَّصَلَ بِها ، یَضرِبُ بِراحَتِهِ الیُمنى باطِنَ إبهامِهِ الیُسرى ، وإذا غَضِبَ أعرَضَ وأشاحَ ، وإذا فَرِحَ غَضَّ طَرفَهُ . جُلُّ ضِحکِهِ التَّبَسُّمُ ، ویَفتَرُّ عَن مِثلِ حَبِّ الغَمام . (2)
از دایى خود، هند بن ابى هاله تمیمى ـ که توصیف گر بود ـ درباره آراستگی هاى پیامبر صلی الله علیه و آله پرسش کردم و گفتم: سخن گفتن او را براى من توصیف کن. او گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله ، پیوسته غمگین بود وهماره در اندیشه، آسودگى نداشت و بدون نیاز، سخن نمى گفت، سکوتش طولانى بود، از آغاز تا پایان سخن، دهانش را کاملاً باز نمى کرد و سخنانى فراگیر مى فرمود، کلامش، فصل بود که در آن نه فزونى دیده مى شد و نه کاستى، نرمخو بود و از خشکى و جسارت برکنار، نعمت را هر چند ناچیز، بزرگ مى داشت و چیزى از آن را نمى نکوهید، تغییر ذائقه دهندگان را نه مى نکوهید و نه مى ستود، دنیا و آن چه در آن است، او را به چشم نمى آورد. چون چیزى مانع حق مى گشت، هیچ چیز یاراى خشم او را نداشت تا آن که حق را یارى کند، او براى خود خشمگین نمى شد و براى خود چیرگى نمى خواست، هرگاه اشاره مى کرد، با تمام کَفَش اشاره مى کرد و هرگاه شگفت زده مى شد، دست خود را مى گرداند و هرگاه سخن مى گفت، دست خود را به یکدیگر مى پیوست و شست دست چپش را به گودى کف دست راستش مى زد و هرگاه خشمگین مى شد، رویش را بر مى گرداند و چهره اش را بر مى تافت و هرگاه شاد مى شد دیدگان خود را فرو می بست، بیشتر خنده او لبخند بود و هرگاه لبخند مى زد دندانهایش چونان دانه هاى تگرگ خودنمایى مى کرد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) همواره از اهل بیت(علیه السلام) به نیکی یاد می کرد و آنها را گرامی می داشت. إمام حسن علیه السلام در باره جایگاه امامت و مقام اهل بیت(علیه السلام) و دعای پیامبر برای آنها فرمود: لَمّا نَزَلَت آیَةُ التَّطهیرِ جَمَعَنا رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله فی کِساءٍ لاُِمِّ سَلَمَةَ خَیبَرِیٍّ، ثُمَّ قالَ: اللّهُمَّ هؤُلاءِ أهلُ بَیتی وعِترَتی، فَأَذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ وطَهِّرهُم تَطهیرًا، امام حسن علیه السلام : چون آیه تطهیر نازل شدپیامبر خدا صلی الله علیه و آله ما را در عبایى خیبرى که از آنِ امّ سلمه بود گرد آورد و فرمود: بار خدایا! اینان اهل بیت و عترت من هستند، پس هر گونه پلیدى را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان. و در بیانی دیگر فرمود: من پسر سرور زنانم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ما را با علم خداوند تبارک و تعالى تغذیه کرده است و تأویل قرآن و احکام دشوار را به ما آموخته است. سترگ ترین ارجمندى و والاترین کلمه و افتخار و بلندى از آنِ ماست. (3)
پانوشتها:
1. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 283
2. المعجم الکبیر ، الأحادیث الطوال ،ص 246
3. اهل بیت در قرآن و حدیث ج1 ، حدیث شماره : 700722
دوم اینکه عالم آلمحمد(صلی الله علیه و آله) هستند؛ امام هشتم .ع. همچون نیاکان بزرگوارشان، از مقام علمي بسيار والایی برخوردار بودند، تا آنجا که ايشان را عالم آلمحمد(علیه السلام) لقب دادهاند. بیست و چند سال بیشتر نداشتند که در مسجد رسولا…(صلی الله علیه و آله) به فتوی مينشستند. علمشان بیکران و رفتارشان پیامبرگونه و حلم و رأفت و احسانشان شامل خاص و عام بود. دورانی که امام رضا(علیه السلام) در آن زندگي ميكردند عصر شکوفایی علم و سرازیر شدن علوم مختلف ملتها و تداخل فرهنگی مردمان آن روزگار بود. در این زمان پیشرفت علوم باعث پیدایش افکار و عقايد انحرافی و مشربهای فکری گوناگون کلامي و فلسفی شده بود که همین امر چالشی جدی در برابر عقايد و آموزههای ناب اسلامي و شیعی بهشمار ميرفت. امام رضا(علیه السلام) با درک این خطرات و تهدیدها از فرصت پیشآمده نهایت بهرهبرداری را كردند و به روشنگریهای فراوان در زمینه تبیین عقايد اسلامی و نمایاندن راه مستقیم الهی دست زدند.
سوم ایشان امام رأفت و مهربانی هستند؛ یاسر خادم امام(علیه السلام) می گوید: آن بزرگوار به ما فرموده بود اگر بالای سرتان ایستادم و شما به غذا خوردن مشغول بودید برنخیزید تا غذایتان تمام شود. به همین جهت بسیار اتفاق می افتاد که امام ما را صدا می کرد، و در پاسخ او می گفتند به غذا خوردن مشغولند و آن حضرت می فرمود: بگذارید غذایشان تمام شود.
زندگی به سبک امام رضا علیه السلام:
بر شمردن ویژگی های اخلاقی حضرت کار بسیار بزرگی است که از عهده چنین قلم و کلامی بر نمی آید. در كتاب «اهلبیت عرشیان فرشنشین» در مورد ايشان آمده است؛ « امامرضا(علیه السلام) کسی را با عمل و سخن خود نميآزرد، تا حرف مخاطب تمام نميشد سخنش را قطع نميکرد. هیچ نيازمندی را مأیوس باز نميگرداند. در حضور ميهمان به پشتی تکیه نميداد و پای خود را دراز نميکرد. هرگز به غلامان و خدمه دشنام نميداد و با آنان مينشست و غذا ميخورد. شبها کم ميخوابید و قرآن بسیار ميخواند. اکثر شبهایش را از سر شب تا صبح بیدار بود. شبهای تاریک در مدینه ميگشت و مستمندان را کمک ميکرد. در تابستان بر حصیر و در زمستان بر پلاس زندگی ميکرد. نظافت را در هر حال رعایت ميفرمود و عطر و بخور بسیار به کار ميبرد. جامه ارزان و خشن ميپوشید، ولی در مجالس و برای ملاقاتها و پذیرايیها لباس فاخر در بر ميکرد. غذا را اندک ميخورد و سفرهاش رنگین نبود. در هر فرصت مقتضی، مردم را به وظايفشان آگاه ميکرد»
كانون مهر و عاطفه به مردم:
امام رضا(علیه السلام) كانون مهر و عاطفه به مردم و مظهر عشق و محبت به آنان بود. از این رو، در زیارتنامه آن حضرت یکی از ویژگیهایش رأفت و مهربانی یاد شده است و چنین ميخوانیم؛ «السلام علیالامام الرئوف»، سلام و درود بر امام و پیشوای با رأفت و مهربان (مفاتیحالجنان). بهراستی باید گفت این لقبی است که از سوی پروردگار به آن بزرگوار عنایت شده است. مهربانی، محبت و رافت آن حضرت بر کسی پوشیده نیست. ایشان یاور درماندگان و پناه بی پناهان بود؛ چه بسا یتیمانی که گرمي دست او را بر سر و صورت خود احساس کردهاند و چه بسیار مستضعفان و گرفتارانی که در سایه یاری رساندنهای او به خیری دست یافتند.
از هزار واندي سال پيش كه قلب نازنين امام ابوالحسنالرضا(علیهالسلام) از تپش ايستاد و از آن لحظه كه پيكر پاكش را به آغوش خاك تيره سپردند و شيعيان و دوستداران حضرتش گرداگرد قبر مطهرش بيقرار در مدار عشق او جاودانه ميگرديدند تا به امروز، حضور مباركشان در ايران و وجود مرقد مطهر و بارگاه ملكوتي ايشان در ارض اقدس رضوي همواره مايه بركت و مباهات مردم ايران زمين بوده و اين نعمتي بس بزرگ براي ايرانيان است كه كسي در اين ميان نتواند «از عهده شكرش به درآيد». همسايگي و مجاورت ايرانيان با امام مهربانيها و عالم آلمحمد حضرت رضا(علیه السلام) توفيق و نعمتي است كه بيشك خداوند متعال از چگونگي بهرهمندي ما از اين فرصت در روز قيامت سئوال ميكند. مگر نه اين است كه براساس آموزههاي ديني ما همسايه بر همسايه حقي دارد كه بايد نسبت به اداي آن اهتمام ورزد؟ پس اكنون كه ايرانيان در همراهي با بهترين همسايه توفيق داشتهاند بايد فرهنگ رضوي را در همه ابعاد زندگي فردي و اجتماعي خود جاري سازند و خود را در محضر امام ببينند و رفتار و گفتار و كردار خويش را با آموزههاي رضوي همسو و هماهنگ كنند و بر خود ببالند كه امروز سايه امام هشتم(علیه السلام) بر سرزمين ايران و بر دل ايرانيان مستدام است:
سزد كه بر سر خورشيد سايه اندازيم
كنون كه سايه شمسالشموس بر سر ماست.